سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آنکه در جستجوی دانش بیرون رود در راه خداست، تا آنگاه که برگردد . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :4
بازدید دیروز :1
کل بازدید :5955
تعداد کل یاداشته ها : 7
103/2/16
3:56 ع

سلام .سلامی به گرمی خورشید و به بلندای آسمان.

بعضی وقت ها آنقدر خاطراتش در سینه ام سنگینی می کند که پاهایم از رفتن باز می ایستد و زانو هایم می شکند و بر خاک می نشیند با اینکه سالهاست از رفتنش می گذرد ولی هنوز بغض گلویم را رها نمی کند،درد سینه ام را می شکافد و خاطراتش ذهنم را مخدوش می کند. گاهی وقتها به کنجی می نشینم ،زانو هایم را در بغل می گیرم و آرام سر بر زانو  می گذارم و سوار بر اسب خیالین رویا دل بر دشت رویا می زنم آنقدر می تازانم تا به مرز جنون می رسم ،هرگاه خواستم پا از مرز خیال و رویا فراتر بگذارم باز همان ندای همیشگی در سکوت سرد و بی روح دشت از آسمان آبی و پرفروغ رویا را می شنوم که با صدایی نرم و لطیف مرا فرا می خواند:به کجا چنین شتابان؟ به ناگاه از دل با صدایی پر از سوزو گداز،آهسته و شکسته.....به هر آنجا که باشم پر از این خیالو رویا.....به هر آنجا که باشم دور از این غم های دنیا ......به گوش می رسد که سکوت را می شکند و رشته های خیال را پاره می کند و بغض گلویم را می درد و حق حق کنان آزاد می شود از جایم برمی خیزم دوان دوان به حیاط خانه می روم و زانو هایم را بر زمین می گذارم دستهایم  را باز می کنم و صورتم را بالا می برم چشمانم را آهسته می بندم و قطرات اشک را که گونه هایم را می پیماید و زمین تشنه را سیراب میکند احساس می کنم خودم را در آغوش گرم الهی رها می کنم. پس از لحظه ای درنگ بر می خیزم و دست هایم را به آسمان بالا می برم و با تبسمی بر لب خدا را یاد می کنم آتش درونم خاموش می شود و قلبم آرام می گیرد. نفسی عمیق از ته وجود می کشم.خاطرم آسوده می گردد،انگار که کوهی از درونم خالی می شود و اینجاست که به حقیقت الا به ذکر الله التطمن القلوب پی می برم و با همان تبسم روزنه های امید را در خودم پیدا می کنم ولی همچنان شعله های عشق در درونم زبانه می کشند و مرا آزرده خاطر می کنند

قلم بر زمین می گذارم به امید روزی که رویا ها به واقعیت به پیوندند و همچنان شعله های عشق در سینه ها باقی بماند

  نمایش تصویر در وضیعت عادی


91/10/9::: 12:32 ع
نظر()
کربلا